تو می ایی ..
می دان که می ایی..
تو را دیشب من از لحن عجیب بغضهایم خوب فهمیدم..
تو را بی وقفه ازباران باک چشمهایم سیر نوشیدم
تو می ایی..می دانم که می ایی
و بر ابهام یک بودن نگین ابی احساس می بندی
و از تکرار بوچ لحظه های سرد تنهایی
مرا بر نبض بر کار شکفتن می نشانی
تو می ایی
می دانم
خوب می دانم که می ایی
ومن را در حریم امن چشمانت ,به ارامش به فردایی بر از شوق و تبشهای مقدس می رسانی
تو می ایی
خوب می دانم
تو می ایی ..
می دان که می ایی..
تو را دیشب من از لحن عجیب بغضهایم خوب فهمیدم..
تو را بی وقفه ازباران باک چشمهایم سیر نوشیدم
تو می ایی..می دانم که می ایی
و بر ابهام یک بودن نگین ابی احساس می بندی
و از تکرار بوچ لحظه های سرد تنهایی
مرا بر نبض بر کار شکفتن می نشانی
تو می ایی
می دانم
خوب می دانم که می ایی
ومن را در حریم امن چشمانت ,به ارامش
به فردایی بر از شوق و تبشهای مقدس می رسانی
تو می ایی
خوب می دانم که میائی
نوشته شده توسط : مریم
لیست کل یادداشت های این وبلاگ